زندگینامه شهيد مطهري -2
نويسنده: محمد خردمند





هـ . طرحي نو

ا ستاد مطهري سالها بود كه آرزوي تأسيس مؤسسه‎اي علمي ـ فرهنگي را داشت تا بتواند جوابگوي نيازهاي فكري جامعه باشد و به نشر و تبليغ معارف عالي اسلامي بپردازد. سرانجام در سال 1346 به كمك چند تن از دوستانش، از جمله آقاي محمد همايون، حجة الاسلام سيد علي شاهچراغي، مؤسسة حسينية ارشاد را تأسيس كرد.[1]
بعد از تأسيس حسينية ارشاد، به كار اين مؤسسه دل بست و با شور و حرارت و آگاهي و درايت به همكاري و برنامه ريزي پرداخت. او دانشمندان بسياري را به آن جا دعوت مي‎كرد تا سخنراني كنند و خود نيز يكي از موفق‎ترين سخنرانان آن بود.
و. علل گرايش به مادّيگري
كتاب علل گرايش به مادّيگري ـ كه تكميل شدة دو سخنراني استاد مطهري در سالهاي 48 و 49 در دانشسراي عالي است ـ در سال 1350 منتشر شد. استاد اين اثر كارآمد را در زماني تأليف كرد كه در ميان نسل جوان، گرايشي به مكاتب مادي ـ و از جمله ماركسيسم ـ مشاهده مي‎شد. سران سازمان منافقين هم در حال گرايش به ماركسيسم بودند كه سرانجام ماركسيست شدند و به طور رسمي اين تغيير ايدئولوژي را اعلام كردند.
استاد مطهري در اين كتاب به بررسي نقش كليسا، مفاهيم فلسفي، اجتماعي و سياسي و... در گرايش به مادّيگري مي‎پردازد، و علل لغزشها و انحرافها را در اين زمينه روشن مي‎سازد
.

ز. فلسفة تاريخ

يكي از درسهايي كه استاد مطهري در منزل خودشان برقرار كرد دربارة فلسفة تاريخ بود كه از سال 1355 تا 1357 با جمع برخي از شاگردان برگزار مي‎شد.
استاد در اين دروس، آراء فلاسفه غرب و اسلام را در مورد مباحثي مانند «عوامل محرك تاريخ»، «ارزش تاريخ»، «جامعه و فرد»، «ارتباط تاريخ با علم، مذهب و اخلاق»، «عليت در تاريخ»، «تكامل تاريخ»، «پيش بيني آينده» و... عالمانه نقد و بررسي مي‎كرد.

ج. مقدمه‎اي بر جهان بيني اسلامي

آخرين اثر قلمي استاد مطهري، كتاب «مقدمه‎اي بر جهان بيني اسلامي» است اين كتاب در سالهاي 56 و 57 به رشتة تحرير در آمد.
آن استاد عاليقدر انحرافات فراواني در نشريات برخي گروههاي به ظاهر اسلامي و آثار بعضي روشنفكران مسلمان دربارة جهان بيني اسلامي مشاهده مي‎كرد. بدين علت و براي جلوگيري از التقاط، و از همه مهم‎تر براي روشن كردن نظر اسلام، اين اثر پْر برگ و بار را نوشت و در آن بسياري از اشتباهات فكري روشنفكران را آشكار ساخت.
در اين كتاب نفيس، مواضع و جهان بيني بعضي از گروهكها مانند «منافقين» مورد نقد و بررسي قرار گرفته است.

ط. ماترياليسم در ايران

كتاب علل گرايش به مادّيگري كه در سال 1350 منتشر شده بود مورد استقبال شايان مردم حقيقت جو قرار گرفت، به طوري كه در سال 1357 به چاپ هشتم رسيد و استاد مقدمه‎اي تحت عنوان «ماترياليسم در ايران» بر آن افزود.
استاد مطهري در اين مقدمة بسيار پْر بار به افشا و نقد شيوه‎هاي جديد تبليغ ماترياليسم در ايران مي‎پردازد و اين بحث را در دو بخش ارائه مي‎كند: 1. تحريف شخصيتها 2. تحريف آيات قرآن
در اين مقدمه سودمند بود كه آراء برخي از گروهكها، از جمله «فرقان» مورد نقد و بررسي عالمانه و منصفانه قرار گرفت و پوچي و سستي آن آشكار شد.
بعد از انتشار اين مقدمه، گروهك فرقان اطلاعيه‎اي منتشر كرد به اين مضمون: هر كس كه در مسير افكار ما قرار گيرد، به طريق انقلابي پاسخ او را مي‎دهيم. اما استاد مطهري فرمود: اگر قرار باشد كه انسان از دنيا برود، چه بهتر كه در راه اصلاح عقايد و دفاع از اسلام باشد، و من در اين راه كوچك‎ترين ترديدي ندارم.[2]

تدريس در قم

استاد مطهري بنا به توصية حضرت امام خميني از سال 1351 تا 1357، هفته‎اي دو روز به قم مي‎رفتند و در حوزة علميه، دروس مهمي مانند شناخت، اصل غائيّت، فلسفة هگل، معارف قرآن، ماركس و ماركسيسم، «منظومه»، «نجات» و «اسفار» تدريس مي‎كردند.[3]
استاد به حكم وظيفه شرعي از تهران به قم مي‎رفتند تا تدريس كنند در حالي كه در تهران، استادان با سابقة دانشگاه، با تقاضاي بسيار در كلاس درس ايشان شركت مي‎كردند.[4]

گلستان جاودان

يادگارهاي استاد مطهري، به حق گلستاني جاودان است كه بوي خوش آن، عقل و جانِ هر حقيقت جويي را زنده مي‎كند.
آثار منتشر شدة استاد بيش از 50 كتاب است كه برخي از مهم‎ترين آن عبارتند از:
مقدمه‎اي بر جهان بيني اسلامي، آشنايي با قرآن، اسلام و مقتضيات زمان، انسان كامل، پيرامون انقلاب اسلامي، پيرامون جمهوري اسلامي، تعليم و تربيت در اسلام، توحيد، نبوت، معاد، حماسة حسيني، خدمات متقابل اسلام و ايران، عدل الهي، داستان راستان، سيري در نهج البلاغه، سيري در سيرة نبوي، سيري در سيرة ائمة اطهار ـ عليهم السلام ـ، شرح مبسوط منظومه، علل گرايش مادّيگري، فطرت، فلسفة اخلاق، فلسفه تاريخ، گفتارهاي معنوي، مسأله حجاب، نظام حقوق زن در اسلام و قيام و انقلاب مهدي (عج).
برخي از آثار منتشر نشدة استاد عبارتند از:
شرح منظومه (به زبان عربي به قلم حجة الاسلام شيخ محمد تقي شريعتمداري)، آشنايي با قرآن (جلدهاي 5 تا 15)، فلسفة تاريخ (جلدهاي 2 تا 4)، مسألة بردگي در اسلام، پانزده گفتار، توكل و رضا، انسان شناسي، حاشيه بر تفسير الميزان و...

پيشتاز نهضت

يكي از عالماني كه در هدايت و راهنمايي مردم در قيام 15 خرداد نقشي اساسي و سازنده داشت، استاد مطهري بود. او در سخنراني آتشين و انقلابي خود در شب عاشورا خطاب به روحانيت گفت: «بايد واقعيت را بگوييد و در مقابل همه نوع حادثه و گرفتاري بايستيد.» بعد خطبة امام حسين ـ عليه السلام ـ (... مَن رأي سُلطاناً جائِراً...) را مطرح كرد و به طور صريح و قاطع به محمد رضا پهلوي حمله كرد.[5]
به دنبال اين سخنراني حسيني بود كه استاد مطهري دستگير و زنداني شد.[6] اين حبس، حدود دو ماه به طول انجاميد.[7]
استاد مطهري يكي از اعضاي شوراي رهبري حزب سياسي اسلامي و نظامي «هيأتهاي مؤتلفه اسلامي» بود. او در جمع آنان، مباحث سودمندي ايراد كرد، از جمله مسألة «انسان و سرنوشت».
بعد از تبعيد امام خميني، مهم‎ترين عكس العمل اسلامي در برابر اين ظلم بزرگ، ترور حسنعلي منصور ـ نخست وزير وقت ـ بود كه به دست قهرمانان هيأتهاي مؤتلفه اسلامي انجام شد. و ارشاد و تأييد استاد مطهري بود كه اين اقدام خدا پسندانه را به ثمر رساند.[8]
آية الله مطهري بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، براي تثبيت حكومت اسلامي، فعاليتهاي بسيار ارزنده و سرنوشت سازي انجام داد. از آن جمله ايشان مهم‎ترين و مورد اعتمادترين مشاور حضرت امام خميني بود و نظرشان دربارة معرفي افراد براي مسئوليتهاي مختلف، پذيرفته مي‎شد.[9]

شهادت

استاد مطهري كه آرزويش شهادت در راه خدا بود و در كتابها و گفتارهايش، مقام بلند و ارزش والاي شهيد را با عباراتي نغز و حكيمانه، نوشته و گفته بود، سرانجام به آرزويش رسيد.
در شب چهارشنبه 12 ارديبهشت 1358، ساعت بيست و دو و بيست دقيقه، استاد مطهري به وسيلة جواني فريب خورده از اعضاي گروهك سياسي و منافق «فرقان» به شهادت رسيد.[10]

پی نوشت:

[1] . مجموعة آثار استاد شهيد مطهري، ج 1، ص 10 و سيري در زندگي استاد مطهري، ص 98 و 114.
[2] . سرگذشتهاي ويژه...، ج 1، ص 131 و 132.
[3] . مجموعة آثار استاد شهيد مطهري، ج 1، ص يازده و يادنامة استاد شهيد مطهري، ج 1، ص 542ـ552.
[4] . جلوه‎هاي معلمي استاد، ص 101.
[5] . مطهري، مطهر انديشه‎ها، ج 2، ص 656.
[6] . همان.
[7] . سيري در زندگاني استاد مطهري، ص 22 و 23.
[8] . مطهري، مطهر انديشه‎ها، ج 2، ص 656.
[9] . جلوه‎هاي معلمي استاد، ص 183 و 184.
[10] . مطهري، مطهر انديشه‎ها، ج 2، ص 67.

منبع:www.andisheqom.com